نقدی بر یک نظر

ساخت وبلاگ

چندی پیش شعری خواندم بصورت زیر و امروز نقدی برآن بصورت شعر نوشتم!

البته بنده شاعر نیستم و ادعای فهم و شعور هم ندارم! فقط آنچه به ذهنم آمد گفتم.

متن شعر:

آنکس که بداند و بخواهد که بداند
خود را به بلندای سعادت برساند.


آنکس که بداند و بداند که بداند
اسب شرف از گنبد گردون بجهاند


آنکس که بداند و نداند که بداند
با کوزه ی آب است ولی تشنه بماند!


آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند !!

آنکس که نداند و بخواهد که بداند
جان و تن خود را ز جهالت برهاند!


آنکس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند!


آنکس که نداند و نخواهد که بداند
حیف است چنین جانوری زنده بماند!!!

و اما نظر بنده:

آنکس که بداند، نداند یا اینکه نخواهد که بداند

بر ما و شما هیچ ضرر یا ثمری باز ندارد

آنکس که نداند همه نوع بشرخلق خدایند!

خود فلسفه خلقت گیتی و جهان را نشناسد.!

وآنکه که خود را زهمه برتر و فرزانه بداند !

در گنبد مینا همه را خسته و شرمنده نماید!

آنکس که همه خلقت دنیا و جهان عشق ببیند!

یک دم نزند حرف، بجز عشق نپوید!

حیف است از این سلسله گوییم و نبیند.

آنکس که خودش مدعی فهم شود موی نبیند.!

آنکس که به آحاد و اجزای جهان عشق بورزد

از خود گذرد تا نکند تک تک اعضاء بسوزد

آنکس که نداند، همه حکمت و عشق است دراینجا

پس گو به چنین بنده که همت طلب از خالق دنیا

محفوظی 9/2/96

نگرش محفوظ...
ما را در سایت نگرش محفوظ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dalima26 بازدید : 150 تاريخ : چهارشنبه 13 ارديبهشت 1396 ساعت: 12:51